السلام علیک یااباعبدالله الحسین

فتح خون،روایت سیدشهیدان اهل قلم ازقافله عشق

 

 حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدره المنتهی است. نه... که او سدره المنتهی را آنگاه پشت سرنهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و جبرائیل تنها تا سدره المنتهی همسفر معراج انسان است . او آنگاه که اراده کرد تا از مکه خارج شود گفته بود: من کان فینا باذلاً مهجته و موطناً علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا، فاننی راحل مصبحا ان شاءالله تعالی. سدره المنتهی مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است. عقل بی اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی  دهند که هیچ ، بال می سوزانند . آنجا ساحت انی اعلم ما لاتعلمون است ، آنجا ساحت علم لدنی است ، رازداری خزاین غیب آسمان ها و زمین؛ آنجا سبحات فنای فی الله است و بقای بالله ، و مرد این میدان کسی است که با اختیار ،از اختیار خویش درگذرد و طفل اراده اش را در آستان ارادت قربان کند ... و چون اینچنین کرد، در می یابد که غیر او را در عالم اختیار و اراده ای نیست و هر چه هست اوست. اما چه دشوار می نماید طی این عرصات! آنان که به مقصد رسیده اند می گویند میان ما و شما تنها همین «خون» فاصله است ؛ تا سدره المنتهی را با پای عقل آمده ای، اما از این پس جاذبه جنون ، تو را خواهد برد... طیّّّّّّ این مرحله دیگر با پای اراده میسور نیست ؛ بال می خواهد و بال را به عباس می دهند که دستانش را در راه خدا قربان کرد. این حسین است که عرصات غایی خلافت تکوینی انسان را تا آنجا پیموده است که دیگر جز جان میان او و مقصود فاصله نیست. آنان که با چشم ظاهر می نگرند او را دیده اند که بر بالین علی اکبر علی الدنیا بعدک العفا گفته است و بر بالین قاسم عزَّ والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک ثم لا ینفعک و اکنون بر بالین ابی الفضل عباس می گوید: الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ،اما حجاب های نور را نمی بینند که چه سان از هم دریده و رشته های پیوند روح را به ماسوی الله چه سان ازهم گسسته ! نه ماسوی الله ، که اینجا کلام نیز فرشته سان فرو می ماند.مردانگی و وفای انسان نیز به تمامی ظهور یافت و آن قامت مردانه عباس بن علی با دستان بریده بر شریعه فرات، آیتی است که روح از این منزلگاه نیز گذشته است و عجیب آن است که آن باطن چگونه در این ظاهر جلوه می کند. بعدها امّ البنین دررثای عباس سرود:

یامن رای العباس کر علی جماهیر النقد

و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد

انبئت ان ابنی اصیب برأسه مقطوع ید

و یلی علی شبلی امال برأسه ضرب العمد

لوکان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد

دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد. اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است ، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟ فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنّی انسان، به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، کران تا کران ، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود؛ اما انسان تا کامل نشود، در نخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که می چرخد، احسن است. چشم عقل خطابین است که می پرسد: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء... اما چشم دل خطاپوش است. نه آنکه خطایی باشد و او نبیند... نه ! می بیند که خطایی نیست و هرچه هست وجهی است که بی حجاب ، حق را می نماید. هیچ  پرسیده ای که عالم شهادت بر چه شهادت می دهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟ 





تاريخ : سه شنبه 5 آذر 1398برچسب:,
ارسال توسط محسن جعفری

امام حسين  عليه السلام  در وصيت نامه اي كه به  برادرشان محمد بن حنيفيه  مي نويسند مي فرمائيد :(اني لهم اخرج اشرا  و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الا صلاح في امه  جدي  اريد ان امر بالمعروف  و انهي عن المنكر و اسير سيره جدي  ابي ( 1)

يعني من يك مرد جاه طلب  مقام طلب  اخلالگر مفسد و ظالم نيستم قيام من قيام اصلاح طلبي است قيام و خروج كردم براي اينكه مي خواهم  امت جد خودم را اصلاح كنم من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره جدم رسول خدا و پدرم علي بن ابيطالب رفتار كنم .

همانطور كه  ملاحظه  مي كنيد حضرت امام حسين ( ع )  در وصيت خود هدف از قيام خود را امر به معروف و نهي از منكر  معرفي مي نمايند البته بهترين نحوه دعوت به معروف ها دعوت عملي و نشان دادن زيبائهايي آن و بهترين نهي ها نشان دادن نمونه ها ي عملي زشتكاريها و منكرهاست و در حادثه عاشورا اين دو جنبه  به نمايش در آمد و تجسم يافته است .

اگر جريان كربلا همه ساله و زبان به زبان تكرار مي شود به خاطر معرفي اين بهترين چهره هاي انساني است كه در سخت ترين شرايط و با كمترين امكانات بر عليه همه قدرت ها وثروت هاي كثيف  زمانشان قيام مي كنند و در را ه  هدف  مقدسشان از همه آرزوها و دلبستگيهاي كوچك و بزرگشان حتي از خون كودك خرد سالشان  مي گذرند  .

به قول قربوت اسپينر : بزرگترين آرمان نيكان اينست كه در آدم سازي شركت كنند يعني مكتب صالح سازي بياورند مكتب  حسين  نه تنها مكتب  گنهكار سازي نبود بلكه مكتب مصلح سازي است ( 2)

استاد مطهري در اين زمينه مي فرمايد :  خود اين حادثه  تمام اين حادثه تجسم  اسلام در همه ابعاد و جنبه ها اين حادثه حادثه اي است شبيه پذير  نمايش پذير داراي  سوژه هاي بسيار زياد  كه گويي براي نمايش دادن تهيه كرده اند  و از اينكه اين حادثه نمايش  پذير و شبيه پذير  است  اينست  كه تجسم  فكر و ايده چند جانبه و چند بعدي  اسلام است  با همه جنبه ها واصول اسلامي  عملا در اين  حادثه تجسم پيدا كرده است  اسلام است در جريان ودر عمل ودر مرحله تحقق حادثه كربلا خودش يك همايش از سربازان  اسلا م است اما نه نمايش كه صرفا  نمايش يعني صورت سازي مي باشد  آدمكهايي  بسازند  و صورتي درست كنند ولي در واقع  حقيقت نداشته باشد مثلا آيه  ( ان الله اشتري من المومنين انفسهم و امولهم بان لهم الجنه يقاتلون  في سبيل  الله )(3)

يعني خداوند جان و مال اهل ايمان  را به بهاي بهشت خريداري نكرده است آنها در راه خدا جهاد مي كنند در اين حادثه كربلا خودش را در عمل نشان مي دهد (4)

همانطور ذكر شد حادثه كربلا تجسم عملي اسلام است آيات قرآن كه راه و رسم زندگي را نشان مي دهد در اين حادثه  عينيت يافته است .

يك از ديگر آياتي كه حادثه كربلا تجسم يافت و به نمايش در آمد آيه

 ( من الناس من يتخذ من دون الله اندارا سيحبونهم كحب الله والذين آمنوا اشد حبا لله ( 5) يعني بعضي از مردم خدا را همانند خدا مي گيرند و چنانكه خدا را دوست داشت آنان دوستي ورزند  و ليكن آنها كه اهل ايمان هستند كمال محبت و دوستي و علاقه شان به غير خدا به اندازه خداست  حال ببينيم  امام حسين ( ع ) جزء كدام گروهند كدام كساني كه دلبستگي ودوستي و علاقه شان به غير خدا به  اندازه خداست  يا كساني كه بيشترين  دوستي ودلبستگيشان  را به خداوند اختصاص  داده اند در حادثه كربلا  امام حسين  عليه السلام  نشان مي دهند  كه اهل ايمانند و شديد ترين دوستيها و محبت ها را در ارتباط با خدا دارند{ والذين  امنوا  اشد حبا لله}هستند استاد مطهري در اين زمينه چنين مي گويند : ما بچه هايمان را دوست داريم آيا حسين بن علي بچه هاي خود را دوست نداشت مسلما  او بيشتر دوست داشت  ابراهيم خليل هم اينطور  نبود كه كمتر از  اسماعيلش را دوست داشته باشد خيلي بيشتر دوست داشت به اين دليل  كه  از ما انسان تر بود و اين عواطف عواطف انساني است او انسان تر از ما بود و قهرا عواطف انساني او همه چيز  بيشتر بود حسين بن علي بيشتر از ما فرزندان خود را دوست داشت  اما در عين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دوست داشت  و در مقابل  خداوند در راه خدا هيچ  كس را به حساب نمي آورد ( 6)

در تاريخ  واقعه كربلا آمده است هنگامي كه عده اي به امام حسين پيشنهاد  ميدادند خود كه مي رويد اهل بيت را در اين سفر خطر ناك همراه نبريد فرمودند :  در عالم رويا(رويا امام با روياي مردم عادي فرق مي كند  خواب امام برايشان  حجت است) جدم  به من فرموده است ( ان شاء الله ان يراك قتيلا يعني خداوند اراده كرده  كه ترا كشته  ببيند و براي  خانواده ام نيز فرموده  :ان شاء الله  ان يراهن سبايا  يعني خداوند خواسته كه اينها اسير باشند  البته منظور از اينكه گفته شده خداوند اراده تشريعي است مثلا خداوند درباره  زكات مي فرمايد : {يريد ليطهركم} يعني خداوند پاكي شما را اراده كرده است  در اينجا معناي اراده اين نيست كه چون خداوند اراده كرده مردم مجبور باشند زكات بدهند بلكه منظور اينست كه رضاي حق در دادن زكات است  در اينجا نيز رضاي حق و مصلحت  الهي در كشته شدن امام حسين ( ع ) و اسير شدن اهل بيت عليهم السلا م  بوده است ( 7) يكي ديگر از آيه هايي كه در حادثه عاشورا  را تجسم يافت و به نمايش درآمد و سرمشق  عملي انسانها شد آيه{ لقد جائكم رسول من انفسكم   عزيزعليه  ماغنهم حريص عليكم  با المومنين  رئوف  رحيم ( 8) يعني همانا رسولي از جنس خود شما براي خلق آمد  كه  از فرط محبت  و نوع پروري فقر وپريشاني و جهل و فلاكت شما بر او سخت مي آيد  نجات شما حريص و به مومنان مهربان است مي باشد . اسلام  دين محبت ومهرورزي است اما همانطور كه گفتيم اين محبت ها  جهت دارند و جهت آن خدايي است .ممكن است كسي چيزي يا كسي را به خاطر خود خواهي  منافعش دوست داشته باشد كه اگر آن منافع  تامين نشود آن دوستي هم نيست اما گاهي دوستيها به خاطر خداست دوستي و محبت امام حسين عليه السلام  از اينگونه دوستيها و محبت ها  بود وجود مبارك  ابا عبد الله  از بدبختي  سياهي  كه به جنگش آمده بودند متاثر  بود نمي خواست حتي يك نفرشان  به اين حال  بماند  و تمام سعي خود را براي بر گرداندن آنها كرد :  مي گويند  ابا عبدالله  براي آنكه  آنها را از جنگ با دين منصرف كند يك دفعه سوار شتري مي شوند و مي روند اندرز مي دهند و بر مي گردند  عمامه پيامبر را به سر مي گذارند لباس پيامبر را مي پوشند سوار اسب مي شوند وبسوي آنها مي روند  بلكه بتوانند از اين گروه شقاوت كار كسي را كم كنند  . در اينجا حسين عليه السلا م  يكپارچه  محبت است يكپارچه دوستي است كه حتي دشمن خود را هم واقعا دوست دارد .

آيه ديگري كه در عاشورا تجسم يافت و جان گرفت آيه { ان الانسان خلق  هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين  ( 9)

يعني انسان مخلوقي سخت حريص و بي صبر است چون شر وزياني به او رسد جزع و بيتابي مي كند و چون مال و دولتي به او رو كند منع  احسان كند مگر نماز گزار آنكه اينگونه نيستند  امام حسين عليه السلام درحادثه كربلا نشان دادند كه  از مصلين واقعي هستند كه در كوران حوداث  و سختي ها با  جزع و فزع و بي تابي نمي افتند اين آيه كريمه در جاي جاي حادثه كربلا  تجسم يافته وجان گرفته  است اما اوج تجسم آن  در شب عاشورا است . از مظاهر درخشنده حادثه كربلا  تجليات بزرگ  الهي  آن موضوع جمع كردن اصحاب در شب عاشورا و سخنراني امام حسين  عليه السلام  براي آنهاست بايد در نظر داشت كه اين سخنراني در شب عاشورا است هنگامي كه عوامل محيط از هر جهت نامساعد و نا اميد  كننده است در چنين شرايطي هر سردار و رهبري كه تنها مادي فكركند جز لب به شكايت گشودن كاري ندارد .منطقش اينست : افسوس  كه بخت با ما مساعده نشد ..... مثل نا پلئون مي گويد طبيعت  با من مساعدت نكرد همه سخنانش  شكايت از روزگار و احساس يا س  است  آنچه شرايط را براي  او سخت تر مي كند  اينست كه زنان و فرزندان  و خواهرانش  تا 24 ساعت ديگر اسير دست دشمن مي شوند براي يك مرد غيور و فداكار اين خيلي سخت و ناگوار است . در يك چنين وضعي ديگران چه كرده اند ؟ مادر تاريخ مي خوانيم كه المقنع وقتي كه محصور شد و در شرايط نامساعد و نا اميد كننده اي  قرار گرفت اول خاندان خود را كشت بعد خودش را همچنين است يكي از خلفاي اموي كه در هنگام گرفتاري همين رفتار را داشت تاريخ از اين نمونه ها بسيار دارد .امام حسين بن علي عليه السلام وقتي كه شروع كرد به سخنراني گفت ( اثني علي الله احسن  الثناء و احمده علي السراء والضراء اللهم اني احمدك  .....) با اينهمه شرايط نامساعد مادي دم از رضا و سازگاري با  عوامل مي زند  چرا ؟

چون در شرايط معنوي مساعدي سير مي كند  او اعتقادا و عملا موحد و خداپرست است و بعلاوه  او به نتيجه نهايي كار خود آگاه است او هدفش مثل اسكندر و ناپئلون جهانگيري نبود كه خود را  شكست خورده بداند هدفش اعتلاي كلمه حق بود و از اين نظر كار خود را بسيار سودمند وموثري ديد ( 10)

وتاريخ كربلا نشان داد كه نه تنها امام حسين عليه السلا م بلكه هيچكدام   از ياران  ايشان در اين موقعيت حساس و ياس و نا اميدي و شكوه  و شكايت نشدند و اين  نشان  مي دهد كه دستوراتي  كه در دين براي انسان سازي آمده  است  عملي و شدني  است و انسانها در نهايت سختي ها و مشكلات اگر توكل و اعتمادشان به خداي بزرگ و مهربان  باشد عزت و شرف خود را از دست نمي دهند و به خرج و بي تابي نمي رسند .

منابع و ماخذ

مقتل الحسين  , ص 156

حماسه حسيني , استاد مرتضي مطهري

قرآن كريم , سوره مباركه توبه آيه  111

حماسه حسيني استاد مرتضي مطهري جلد 1 ص 381

قرآن كريم سوره مباركه بقره آيه  165

حماسه حسيني  استاد شهيد مطهري جلد 1 ص  224

حماسه حسيني استاد شهيد مطهري جلد ص 398

قرآن كريم  سوره مباركه  توبه آيه 128

قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 19- 28

 

حماسه حسيني استاد مطهري جلد 2 ص 74- 75.






تاريخ : چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,
ارسال توسط محسن جعفری


متن زير ترجمه بخشي از مصاحبه دكتر مايكل برانت معاون رئيس سابق سازمان سيا و عضو فعال بخش شيعه شناسي است و در كتابي با عنوان

                                      "to divide and des olate theoloty a paln "

 

نيز در آمريكا به چاپ رسيده است كه آن را تقديم خوانندگان هيئتي مي كنيم :

عالم اسلام از قرن ها پيش تحت سلطه ي دولت هاي غربي بوده است گرچه در قرن گذشته اكثر كشور هاي اسلامي مستقل شده اند اما فرهنگ غرب بر سياست  تعليم  و فرهنگ آنها مسلط  بوده است  به وي‍ژه آنكه  نظام سياسي و اقتصادي اين كشورها توسط  ما كنترل شده و مي شود . اكثر اين كشورها پس از استقلال توجهي به تمدن و فرهنگ اصيل خود نكردند و با همان فرهنگ و نظام وارداتي غرب  جامعه خود را به پيش بردند در سال  1980 كه انقلاب اسلامي ايران به وجود امد و به مخالفت با سياست هاي ما برخاست ابتدا خيال كرديم كه اين حركت نتيجه و انعكاس طبيعي سياست هاي  غلط و ناقص و فشار و خفقان شاه ايران بوده است و عناصر مذهبي از خستگي و دلزدگي توده مردم دارند بهره مي گيرند و ما مي توانيم بعد از بركناري شاه ايران افراد مورد نظر خود را روي كار آوريم و سياست هاي خود را تداوم بخشيم  پس از گذشت  دو سه سال اول با گروگان گيري ،‌حادثه طبس و رشد روز افزون انقلاب و آثار آن در كشور هاي لبنان ، عراق ، كويت ، بحرين و پاكستان ; مقامات بلند پايه ي سيا بر اين باور شدند كه انقلاب  ايران فقط نتيجه و انعكاس طبيعي سياستهاي شاه نبوده است بلكه عوامل و حقايق  ديگري نيز وجود دارد كه محكم ترين آنها يكي جمع بين رهبري سياسي ايران و مرجعيت مذهبي  است و ديگري شهادت امام حسين (ع) نوه ي پيامبر اسلام  در 1400 سال پيش . كه شيعه از قرن ها پيش با اقامه ي عزاداري و ذكر مصيبت با غم و اندوه آن را زنده نگه داشته است همين دو فاز است كه شيعه را از بقيه ي جوامع فعالتر و پر جنب و جوش تر ساخته است . در گرد همايي  بزرگ مقامات سيا تصويب شد كه براي مطالعه ي اسلام شيعي و برنامه ريزي و كار روي اين پروژه شعبه ي جداگانه و مستقلي تاسيس شده با يك بودجه 40 ميليون دلاري پروژه شروع به كار كند.

1.جمع آوري اطلاعات (collection data)

2.اهداف كوتاه مدت ( target short term )

تبليغات عليه شيعه و راه اندازي آشوب هاي بزرگ شيعه و سني و ايجاد اختلاف بين انها تا توجه آنها به آمريكا و برنامه هايش نباشد .

3.اهداف دراز مدت ( target term long )  

در مرحله اول محققين و كارشناسان به تمام جهان اعزام شدند ، پايان نامه ي دكتراي خود را حول محور هاي زير به پايان رساندند :

 

 

 

 

الف : كدام مناطق جهان شيعه هستند و چه قدر ؟ حالات و روحيات آنها و آداب معاشرت و عقايد آنها و اختلافهايي كه با هم دارند چيست ؟

ب : تضاد هاي داخلي شيعيان را چگونه مي توان تحريك كرد ؟

ج : اختلاف بين شيعه و سني را چگونه مي توان دامن زد ؟

دكترمايكل برانت مي گويد : بعد از نظرسنجي هاي اوليه و جمع آوري اطلاعات به مطالب زير دست پيدا كرديم :

مرجعيت شيعه سرچشمه اصلي قدرت شيعه است كه با پا فشاري بر اصول  و با اعتقاد محكم از دين و تفكرات شيعه دفاع مي كنند . در تاريخ طولاني گذشته هيچ گاه با حاكم غير اسلامي بيعت نكرده اند با فتواي يك مرجع وقت آيت الله شيرازي انگليس نتوانست وارد ايران  شود در عراق صدام با تمام توان و سعي خود نتوانست مركز علمي شيعه و حوزه ي نجف را با خود همراه كند و مجبور به بستن آن شد در حالي كه مراكز علمي در جهان هميشه با حاكم وقت همراهي كرده اند .در قم مركز ايران هم مرجعيت تخت ظلم شاهنشاهي را برچيد و با ابر قدرتي مثل آمريكا نبرد كرد در لبنان نهضت آيت الله موسي صدر  ارتش هاي انگليس ، فرانسه و اسرائيل را مجبور به فرار از لبنان كرد بعد از بوجود آمدن اسرائيل بزرگترين مزاحمت ها براي ما به شكل و نام حزب الله به وجود آمد از همين چيز ها و قضايا به اين نتيجه رسيديم كه برخورد مستقيم و رودررو با شيعه ضرر زياد و امكان پيروزي كم دارد لذا بايد پشت پرده كار كرد و به جاي اصل قديم انگليسي ها كه « تفرقه بندازيد و حكومت كنيد » اصل ديگر «تفرقه بيندازيد و نابود كنيد » را پيش گرفت . مايكل برانت خلاصه اهداف دراز مدت را اين چنين ذكر مي كند :

افرادي را كه با شيعه اختلاف نظر دارند بايد عليه شيعه منظم و مستحكم كرد شايعه ي كفر شيعه ها را گسترش داد و آنها را با تبليغات منفي از جوامع جدا كرد بايد مطالب نفرت برانگيز عليه آنها نوشته شود و افراد كم سواد عليه شيعه تحريك شوند  يك جبهه تمام عيار براي مقابله با مرجعيت شيعه ايجاد شود تا به عنوان ستون پنجم سيماي شيعه را مسخ كند

در همين رابطه دكتر برانت مي گويد :‌در مراسم عزاداري كه مردم به ياد واقعه كربلا جمع مي شوند يك نفر سخنراني مي كند و واقعه كربلا را بيان مي نمايد مستمعان گوش مي دهند و بعد از آن طبقه جوان سينه زني ميكنند اين سخنراني و اين مستمعين براي ما مهم تر هستند زيرا از همين عزاداري ها و مجالس در شيعه ها جوش وخروش و انگيزه بزرگ جنگ با باطل به خاطر حق بوجود مي آيد لذا ما از بودجه خود ده ها ميليون دلار براي به دست گرفتن سخنران ها و مستمعين اختصاص داديم تا در مرحله اول توسط افراد از خودشان  (كه هم پول پرست هستند و عقايدشان سست است و هم هم خواستار شهرت و صاحب نفوذ و مؤثرند.) در عزاداري ها عرضه كنيم كارهايي كه بايد انجام داد :

1. به وجود آوردن و يا سرپرستي مداحان (كساني كه از آنها به عقايد شيعه معرفت ندارند.)

 

2. اضافه كردن سنت هاي نا درست و بدعت در عزاداري و ترويج رسم هايي كه با عقايد شيعه منافات دارد.

 

3. مطرح شدن سيماي عزاداران در جامعه به گونه اي كه شيعه يك گروه جاهل و توهم پرست معرفي شود كه عزاداري آنها از محرم موجب مزاحمت و اذيت مردم مي شود .

 

4. كمك مالي به افرادي كه بتوانند با نوشته ها و آثار خود عقايد و مراكز شيعه را هدف قرار دهند بنيان هاي شيعه را منهدم كنند و اعتقادات شيعيان را ساخته و پرداخته مراجع و علماي شيعه قلمداد كنند براي تشريح و اجراي اين گونه برنامه ها بايد پول هاي هنگفت خرج شود و مداحان به خوبي تشويق شوند ت شيعه كه مذهبي با منطق قوي است تبديل به يك مذهب و تفكر درويشي محض شود و از درون پوك و تو خالي همين كارها در بين مردم نفرت را بوجود مي آورد و تفرقه و چند دستگي گسترش مي يابد.

 

 

 

5. مطالب تحقيقي عليه مرجعيت شيعه جمع شود آنگاه اين مطالب كه توسط نويسندگان پول پرست و به ظاهر بي نام نوشته شده با هزينه هاي فراوان چاپ و نشر و توزيع شود و بين مداحان و عوام شيعه اين مطالب ساختگي پخش شده و با اين حركت تا سال 2010 ميلادي بحث مرجعيت به عنوان محور شيعه برچيده شود جمعيتي كه تا به امروز مانع اصلي راه دولت مردان بوده است به دست خود شيعيان نابود شود!

در آخر دكتر مايكل مي گويد : بعضي ‌از اين برنامه ها اجرا شده و بعضي ديگر در حال پياده شدن است و مقداري از باقيمانده ي برنامه ها در آينده عمل خواهد شد.





تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط محسن جعفری

صفحه قبل 1 صفحه بعد